درباره وبلاگ
پیوندهای روزانه
پیوندها
طراح قالب
|
دانلود ترانه ی پایانی اخراجی های 3
http://www.upload.iran-forum.ir/uploads/1300866363.mp3 مطلب دوستان (مسعود ده نمکی): رشیدپور علیه اخراجیهای 3
اhttp://d-moradian.blogfa.com/ این عکسی از صفحه فیس بوک رضا رشید پور مجری سابق صداوسیمای ایران است. همانطور که می بینید، فردی که داعیه روشنفکری دارد،از سطح طبقاتی متوسط به بالایی (احتمالاً) و یک جایگاه تحصیلی (قاعدتاً) برخوردار است. اما از محتوای این نوشته چه برداشتهایی می شود کرد؟ 1- اخراجی ها دهن کجی به فرهنگی است که آقای رشیدپور نماینده آن است 2- اخراجی ها ظلمت است برای آن فرهنگی که ایشان مدعی آن هستند 3- عموم مردم ایران آدمهای فرهنگ ناشناس هستند چون به دیدن این فیلم رفتند 4- اخراجی ها سه برابر نادر از سیمین فروخته و این شرم آور است برای فرهنگی که وی ادعایش را دارد.
تا اینجای مساله چیز مهمی نیست و آقای رشیدپور حق دارد به فیلمی که بدش می اید نقد کند ... اما آیا نقد کرده؟ در فیس بوک برای ایشان نوشتم من با تمام نفرتی که از اجرای مقلدانه ی شما (از لری کینگ و شهریاری ... چه قرابتی!) داشته ام حداکثر مخالفتم با اجرای شما تعویض کانال بوده و در اکران فیلم سطحی و مزخرف ( ازدید من) گزارش یک جشن ا ، ترک سالن تنها اعتراض من به فیلمی بود که نماینده فرهنگی است که شما مدعی آنید. اما چه می شود که روشنفکرانی که ادعای تکثر گرایی دارند این چنین برمی آشوبند و عصبانیت از حضور موفق مخالف خود را با تحقیر مردم نشان می دهند؟ کدام مردم از دید آقای مجری نادان و نا آگاهند؟ مردم روستاها و شهرستانها و حتی مردم طبقات متوسط شهری که به دیدن یک فیلم رفته اند؟ برای من سوالاتی است که شاید بد نباشد آقای رشیدپور پاسخی به آن بدهند: 1- تعریف شما از آگاهی چیست؟ 2- تعریف شما از مردم چیست؟ 3- تعریف شما از چماق چیست؟ 4- تعریف شما از فاشیزم چیست؟ رفتار آقای رشید پور دقیقا رفتار همان طایفه ایست که در جریان اکران فیلم پایان نامه با انواع و اقسام رفتارهای غیر فرهنگی (حتی با تعاریف مجری محترم از فرهنگ!) که تا صادر کردن اصوات حیوانات از خود هم پیش رفت نسبت به ساخت و اکران تنها فیلم ضد سبز جشنواره اعتراض کردند! این رفتار دقیقا مشابه همان رفتاری است که در اوج اقتدار نشریات مسلسل وار دوم خردادی توسط هوادارن افراطی این جریان در پارک لاله رخ داد : کیهان سوزی، این رفتار دقیقا رفتار طبرزدی و جریان زیر دستش است(به خاطر آقای مجری هست احتمالا جریان مضحک جلوی دانشگاه تهران در فحاشی به آیت الله کاشانی را)، این رفتار دقیقا رفتار کارمندان محمد قوچانی است که در دوره دوم خرداد رای مردم را نشان خرد جمعی می دانستند و در 5 تیر 84 در وبلاگهایشان نماد گاو بودن مردم ایران ! بله از این نظر که منافع عده ای را اخراجی ها تهدید می کند و مبحث مهم امکان بیان موفق و فراگیر را (با تمام ضعف های ساختاری اش) برای افرادی غیر از جریان فاشیستی حاکم بر سینمای کشور رقم می زند زنگ خطری است برای کسانی که با تمام پول بیت المال هم که به صحنه می آیند خروجی شان می شود: گزارش یک جشن،یک حبه قند، چیزهایی هست که نمی دانی، مرگ کسب و کار من است و قطعاً صبر کنید تا فروش اینها را با فروش دو فیلم مخالف خوان جشنواره (اخراجی ها و پایان نامه) قیاس کنید.آنوقت می فهمید داد و فریادها از کجاست! اما در این میان بیچاره فرهادی که این طایفه گوشت قربانی اش کردن و با ماراتن ساختن از اکران این دو فیلم در گیشه عملا باعث ضربه زدن به جریان روشنفکریی می شود که شاخ غولش فرهادی است! بهرحال حوالت تاریخی بر آن است که امثال رشیدپور خون خونشان را بخورد و فیلم امثال ده نمکی بفروشد. مثل روزی که افق فروخت ، آژانس فروخت و باز بزرگترهای امثال رشیدپور خون خونشان را خورد !
راهنمای راهیان نور ولایت (قسمت 2)
برای اولین بار پس از جنگ قفل خاطرات حاج حسین الله کرم شکست... محسن وزوایی شاگرد اول دانشگاه شریف و کسی که از لانه جاسوسی بالا رفته بود و آن را تسخیر کرده بود؛ به راحتی و خوبی به انگلیسی صحبت میکرد. مهمترین ماموریت سپاه اسلام که به دست گرفتن توپخانه عراق بود به ایشان سپرده شده بود که باید 25 کیلومتر پیاده راه می رفتند...
"عماریون"- یکی از گردان هائی که ماموریت پیدا کرد گردان محمد رسول بود که فرمانده اش محسن وزوایی بود شاگرد اول دانشگاه شریف و کسی که از لانه جاسوسی بالا رفته بود و آن را تسخیر کرده بود؛ به راحتی و خوبی به انگلیسی صحبت میکرد. مهمترین ماموریت سپاه اسلام که به دست گرفتن توپخانه عراق بود به ایشان سپرده شده بود که باید 25 کیلومتر پیاده راه می رفتند، از موانع زیادی عبور میکردند. راهنمای راهیان نور ولایت (قسمت 1)
برای اولین بار پس از جنگ قفل خاطرات حاج حسین الله کرم شکست.... محسن وزوایی و یارانش مقر توپخانه را گم کردند تا اینکه ....
"عماریون"- حاج حسین الله کرم در جمع نخبگان بسیجی سخنان مهمی در خصوص آداب سفر زیارتی راهیان نور بیان فرمودند؛ لازم به ذکر است این سخنان برای نخستین بار پس از جنگ ایراد شده است. متن سخنان گرانقدر مسئول شورای هماهنگی حزب الله در پی می آید: بسم الله الرحمن الرحیم هنگامی که رسول خدا به معراج رفتند؛ همه ملائک به ملاقات آمدند و عرض ادب و ارادت کردند یکی از فرشتگان مقرب الهی برای خوش آمد گوئی خدمت پیامبر نیامد. پس از بازگشت رسول خدا از معراج به زمین، آن فرشته مورد توقیف قرار گرفت که چرا به رسول خدا احترام نگذاشته است،فرشته عذر خواهی کرد و برای گفتن عذر خدمت رسول خدا به زمین آمدو گفت نمازی خواندم که 25 هزار سال طول کشیده این هدیه برای امت تو باشد، که شما من رو ببخشید، پیامبر فرمودند که من شما را بخشیدم ولی امت من یک چیزی بالاتر داردو آن صلوات بر محمد و آل محمد است؛ از این روست که نماز بدون صلوات پذیرفته نیست البته در درون صلوات مفاهیم گسترده ای است که موضوع امروز ما نیست، مفاهیمی چون ارادت به رسوال خدا و اهل بیتش و ولایت آنها؛ آنها که پشت ماشین هایشان در خیابانها نوشتند فقط خدا، این کار صهیونیستی است چون این کار یعنی اینکه ما کار به امامت و نبوت و ولایت و ولی فقیه نداریم و فقط خدا؛ در حالی که خداوند می فرماید اولی الامر اهل بیت هستند و ما باید از همه انها اطاعت کنیم و باید در این مفاهیم عمیق بشویم تا رستگار بشویم. جریانات یک سال و نیم گذشته از افرادی بوجود آمد که از بی توجهی به مفاهیم صلوات و توجه به اهل بیت و جانشین اهل بیت که ولایت فقیه باشد دست برداشتند وفصل الخطاب بودن ولایت فقیه را نپذیرفتند و عاقبت به خیر نشدند؛ خدایا ما را به حق امام حسن عسکری(ع) عاقبت به خیر بگردان. برای اولین بار است که در عمرم میخواهم برای شما خاطره بگویم، بنده هر کجا که دعوت میشوم برای خاطره میگویم که نه بنده داستان گو هستم نه نقال؛ مسائلی که تشخیص میدهم مسائل روز جامعه است و حاضر نیستم وقت آقایون و خودم را در راستای خاطره گوئی بگذارم اما از آنجائی که شما میخواهید راهی جبهه های نور بشوید میخواهم به شما بگویم که قدم به قدم کجا بروید و چه کار کنید؟ این مطالبی را که مقداریش را خدمت شما میگویم.. ارزشمند برای شماست از امام عسکری هم مسئلت دارم مطالبی که خدمتتان عرض میکنم در خور شان شما عزیزان باشد. بنده اصلا موافق نیستم نخبگان از مردم جدا بشوند چون اگر قشری از مردم جدا شوند درست است که رشد میکنند اما ممکن است که مسائل اجتماعی خاصی بوجود بیاورند چون در دنیا این دیدگاه ها هست کسانی که معتقد به نخبه گرائی و کسانی که معتقد به توده گرائی هستند. دنیا به اینها میگویند مردم فریب؛ نخبه گرائی هم نوعی پذیرش دیکتاتوری فردی است. ما باید به سمت این برویم که نخبه و توده دست در دست هم داشته باشند وقتی نخبه را از درون مدارس میکشیم بیرون مدرسه افت میکند چون مدرسه تهی از نخبه رشد نخواهد کرد به هر حال نمیخواهم وارد این بحث بشوم چون ممکن است فردی هم معتقد به نخبه گرائی باشد. به هر حال عرض کردم که امشب میخواهم فقط خاطره بگویم و این حاشیه ها را گفتم. چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد چه نیکو تر مرغی که از قفس پریده باشد پر وبال ما را بریدند و در قفس گشودند چه رها چه بسته مرغی که پرش بریده باشد میخواهید به جبهه بروید مثل کسانی بروید که در قفس بازه اما چون درهای شهادت بسته شده است مثل اینکه بال و پر ما را زده باشند و دیگر قادر به پرواز نیستیم شهدا کسانی بودند که قفس رادیدند، قفس تن را اما آن قفس تن را شکستند چه نیکو تر آن مرغی که از قفس پریده باشد شهدا کسانی بودند که قفس این تن را شکستند و به آسمان ها رفتند اما ما کسانی هستیم که میبینیم در قفس بازاست اما نمیتوانیم پرواز کنیم چرا که در شهادت بسته است. اولین مکانی که شما میرسید دو کوهه است. یاد دو کوهه به خیر که مدینه اهل البلا بود یاد صبحگاه دو کوهه به خیر که شاهد قدوم اهل بیت بود یاد بسیجی به خیر که ضریب اخلاص بود. یاد گلوله ها به خیر که قاصد وصل یا وصال بودند یاد خمپاره ها به خیر که پیغام وصل همراه داشتند یاد مین به خیر که سکوی پرتاب بود یاد بی سیم به خیر که رابط ما و آسمان بود. یاد خاکریزها به خیر که گودال های لغزانیت های ما را پر میکرد یاد سنگر به خیر که آخرین آشیانه پرستوها بود. یادسنگرهای استراحت بخیر که استراحت در آن زمین میخورد بچه ها وقتی که از سنگر هائی که آشیانه پرستو ها بود می آمدند در سنگرهای استراحت؛ راز و نیاز و عبادت و نمازهای نافله و اینها شروع میشد اماجبهه فقط راز و نیاز و عبادت نبود، خنده بود، کشتی گرفتن بود. تو سرو کله هم زدن بود فقط این نبود که بعضی ها برای شما تعریف میکنند یه سجاده و یه تسبیح و همش ذکر صلوات اصلا این طوری نیست همین طوری که شما هستید با هم زندگی میکنید با هم میگویید و میخندید اما در کنار این گفتن و خندیدن ها راز و نیاز هم بود شب ها کنار سنگرها به دور از چشم هم دیگردر گوشه ای خزیدن و به یاد او سخن گفتن و ناله زدن در درون قبری خزیدن تمرین حرکت به دنیائی دیگر را انجام دادن؛ مفاهیمی که عرض کردم وقتی میبینید با اینها سر و کار دارید یعنی دو کوهه که وارد میشوید دو کوهه نخیله امام بود همان نخیله ای که در آن امام حسن مجتبی عمل نکرد نخیله ای که هرگز حرکتی نداشت که در صفین در برابر امیر المونین بایستند. نخیله ای نبود که خوارج ساز بشه. نخیله ای نبود که نخبگانش طلحه و زبیر بشوند بروند جنگ جمل به پا کنند؛ دو کوهه نخیله ای بود که انسانهای خالص همان طور که گفتم یاد بسیجی به خیر که ضریب اخلاص بود یاد فهمیده ها به خیر که قبل از تکلیف به تشییع رفتند قبل از اینکه به سن بلوغ برسند قبل از اینکه تکلیف داشته باشند تشییع شدند شما دارید چنین جائی میروید نخیله ای که شاهد قدوم اهل بیت بوده که مدینه اهل بلا بوده بنا بر این هر گوشه اش میتوانید قدم بزنید، راه بروید، به ساختمان گردان کمیل برید، به گوشه و منطقه ای که بر و بچه های تخریب در آنجا بودند. یاد بیاورید که مین سکوی پرتاب بود دو تا فکر است یک عده میگویند روی مین رفتن اولین اشتباه است اما مین های جبهه این طور نبود جبهه مین را سکو میدانست برای اینکه به آسمان پرتاب بشود اشتباه نمیدانست گرچه مین را خنثی میکرد گر چه آن را جمع میکردند اما گاهی مواقع دشمن شب قبل میدان مینی گذاشته بود وقتی ما میخواستیم برویم، مسئول تخریب که میگفتیم تخریب چی روی مین میرفت اما خودش را میغلتاند که در کنار بدن تکه تکه شده اش مین های بیشتری را خنثی کند تا دوستان دیگرش بتوانند عبور کنند یا خودش را روی موانع مینداخت روی سیم های خار دار می انداخت تا بچه ها پایشان را روی او بگذارند تا بقیه آسیب نبینند، دوکوهه این چنین جایی است، حتما بپرسید بچه های تخریب کجا بودند بروید آنجا اگر شب بروید شاید بهتر باشد اگر اهل دعا باشید آنجا کمیلی بخوانید اگر صبح است زیارت عاشورائی بخوانید اگر شب دل به دریا بزنید و مثل یه بسیجی دریا دل دو رکعت نماز آنجا بخوانید از آنجا که شما می آیید بیرون شما را میبرند از دو کوهه به سمت دو یا 3 شهر اندیمشک و درفول و شوش دشمن میخواست این سه شهر را بگیرد و ارتفاعات زاگرس را از ایران جدا کند تا بتواند منطقه نفت خیز خوزستان را از ایران جدا کند. بنا بر این این دوکوهه که برای سربازهای امریکائی ساخته شده بود که هر وقت شوروی خواست از ایران عبور کندو بیاید به خلیج فارس و منطقه را بگیرد و راحت تصرف کند، آمریکائی ها به اصطلاح خودشان به کمک ما می امدند و این پادگان دو کوهه رو ساختند تا امریکا بیاید و هلی برد شود. از تنگه دفاع کند، پس تنگه جائی است که ارتفاعات زاگرس را از ایران مرکزی جدا میکند. این طرح امریکائی ها برای دفاع در برابر شوروی؛ حالا که انقلاب شد امریکائی ها رفتند برای عراقی ها این طرح را اجرا کنند تا با گرفتن این سه شهر خود را به ارتفاعات زاگرس برسانند تا با گرفتن پشت دو کوهه بتوانند خوزستان رو از پل دختر و تنگه فنی که به هر حال عبور و مرورش سخت بود جدا کنند، شما از چنین منطقه ای عبور میکنید اهمیت نظامی فوق العاده دارد از دو کوهه می آیید پلی است که روی این پل عراقی ها را متوقف کردیم، روی پل رودخانه کرخه ما توانستیم با آر پی جی و اسلحه های سبک جلوی تانکهای دشمن را بگیریم از روی پل آهسته حرکت کنید شما وارد زمین هائی میشوید که خو ن شهدا در هر نقطه ای ریخته شده است؛ اگر خوزستان از ایران جدا میشد و مثل شاهان که در دویست سال گذشته هر کدام بخشی از سرزمین ها رو واگذار کرده بودند و مهمترین منطقه رو که بحرین بود محمد رضا واگذار کرد؛ امروز ما 11 درصد نفت خلیج فارس را داریم در حالی که اگر بحرین برای ایران بود حدود 40 درصد نفت خلیج فارس را میتوانستیم در اختیار داشته باشیم، به علت عدم آگاهی بحرین را مستقل میکنیم و این ذخایر را از دست میدهیم خوزستان با خون شهیدان نگه داشته شده است. حمله به خوزستان فقط مفهوم جدائی خوزستان از ایران نبود بلکه هدف شکست دادن انقلاب اسلامی بود بعد کرخه میرویم به سمت فکه که مرز ایران و عراق در شهرهای ما بود 70 کیلومتر باید بروید داخل وقتی از پل عبور میکنید یک سری تپه است، این تپه ها اهمیتش این است که 250 قبضه توپخانه اینجا مستقر کرده بودند که و با این ها شلیک میکردند به سمت سه شهر دزفول، اندیمشک و شوش تا مردم این منطقه راتخلیه کنند و به دولت مرکزی فشار بیاید تا آنها بتوانند اهداف نظامی و غیر نظامی خود را انجام بدهند تا بتوانند نیروهای پیاده خود را وارد عمل سازند... ادامه دارد .... تئاتر و تهاجم فرهنگی در ایرن+تصاویر
دنیای ما، برای تأثیر گذاری بیشتر و تغییر ذهنیت ها، زبان هنر را انتخاب کرده و با مردم سده 21، با این زبان سخن می گوید و در چنین اوضاعی سزاوار است تا اصحاب اندیشه و فرهنگیان برای هنر ارزش بیشتری قائل شوند و با حمایت و هدایت، زمینه ی اعتلای هنر را فراهم آورند تا هم مجموعه ارزش مند میراث فرهنگی موجود که سرمایه ای گران بها است حفظ نمایند و هم به اعتلا، استقلال، عزت و نشاط ملی کمک کنند. |
فهرست اصلی
آرشیو مطالب
امکانات
|